صبح زود بود. خورشید هنوز پشت کوهها پنهان بود و مه لطیفی کل باغ رو پوشونده بود. کارگرها با سبدهایی در دست، یکییکی وارد باغ شدن. صدای خشخش قدمهاشون روی خاک نمخورده، موسیقی دلنشینی داشت.
اولین برگهای لطیف چای، با دقت و احترام چیده میشدن. لبخند رضایت روی صورت پیرمردی بود که سالها طعم این لحظه رو چشیده بود.
این اولین برداشت چای برای نارنجبن بود؛ شروعی برای محصولی که قراره خالص، سالم و پر از عشق باشه