فروش محصولات ارگانیک گیلان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

فصل ششم: عطر چای از دل ارتفاعات

زمین‌های چای نارنج‌بن در دل ارتفاعات سبز گیلان، جایی که مه صبحگاهی لابه‌لای بوته‌های چای می‌رقصه، نفس می‌کشه. جایی که دست‌های زحمت‌کش، برگ‌های لطیف و تازه رو با عشق می‌چینن. ما به کیفیت باور داریم، چون هر برگ چای ما از دل طبیعت بکر و با رعایت اصول کشاورزی ارگانیک چیده می‌شه.

و شاید راز طعم خاص چای نارنج‌بن، همین ارتفاع، همین خاک، و همین مهربونیِ کارگرای شمال باشه…

 

مشاهده محصولات ارگانیک نارنج بن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نارنج بن

فصل پنجم: از دل گیلان تا خانه‌های شما

هر محصولی که از نارنج‌بن خارج می‌شه، فقط یه کالا نیست؛ یه سلام از دل گیلانه.

وقتی چای خوش‌رنگ توی قوری دم میاد  یا عطر روغن زیتون توی غذا پخش می‌شه، ما رو یاد اون کوچه‌باغ‌های نم‌خورده و باغ‌های مه‌آلود می‌ندازه.

ما کم‌کم یاد گرفتیم مشتری فقط دنبال کیفیت نیست؛ دنبال حس اعتماد، اصالت و آرامشه… و این دقیقاً همون چیزیه که توی هر سفارش نارنج‌بن پیچیده شده.

 

مشاهده محصولات ارگانیک نارنج بن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نارنج بن

فصل چهارم: صدای مشتریان، مسیر ما

با گذشت زمان، ما توی نارنج‌بن فهمیدیم که تبلیغ اصلی ما خود مشتریاست.

هر بسته چای، هر بطری روغن زیتون و هر جعبه نقل کنجدی‌ای که از دست ما به دست مشتری می‌رسید، خودش یه پیام داشت:

«این محصول با دقت و احترام به سنت درست شده».

هر پیام رضایت، هر سفارش جدید و هر معرفی به دوستان، انگیزه‌ای شد برای ادامه‌ی راه…

چون وقتی محصولت با دل ساخته بشه، خودش راهشو پیدا می‌کنه

 

 مشاهده محصولات ارگانیک نارنج بن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نارنج بن

فصل سوم: از دل مزرعه تا دل خانواده‌ها

وقتی اولین بسته‌های چای و روغن زیتون آماده شدن، حس عجیبی داشتیم؛ انگار داشتیم بخشی از دل و ریشه‌ی گیلان رو می‌فرستادیم به خونه‌های مردم. بسته‌ها فقط محصول نبودن، حامل یه فرهنگ بودن، یه سبک زندگی سالم و اصیل.

مشتری اولمون یه مادر تهرانی بود که دنبال چای واقعی برای خانواده‌اش می‌گشت.

وقتی گفت: “این طعم منو برد به خونه‌ی مادربزرگم…” فهمیدیم که مسیرمون درسته.

نارنج‌بن داشت فقط فروشگاه نمی‌شد؛ داشت یه خاطره می‌ساخت.

 

 مشاهده محصولات ارگانیک نارنج بن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نارنج بن

فصل دوم: مزرعه‌ای که حرف می‌زد…

وقتی اولین بار وارد مزرعه شدیم، سکوتش یه جور عجیبی حرف می‌زد. صدای پرنده‌ها، خش‌خش برگ‌ها و بوی برگ‌های تازه چای، انگار داشتن باهامون حرف می‌زدن و می‌گفتن: “اگر با دل کار کنی، ما هم همراهتیم.”

ما با کشاورزهای محلی نشستیم، چای رو مزه کردیم، روغن زیتون رو چشیدیم، قصه‌های قدیمی‌شون رو شنیدیم. فهمیدیم پشت هر برگ چای یه قصه‌س. پشت هر بطری روغن زیتون، زحمت نسل‌ها خوابیده.

اونجا بود که قول دادیم نارنج‌بن فقط یه فروشگاه نمونه. قول دادیم صداقت کشاورزها، صبر زمین و عشق به سلامتی رو تو هر بسته از محصولاتمون بذاریم.

و این‌طوری شد که نارنج‌بن شد پل بین خاک و خانه‌های شما…

 

 مشاهده محصولات ارگانیک نارنج بن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نارنج بن